ريشههاي شبكه اسلامهراسي در آمريكا (قسمت دوم)
قسمت دوم
شعاع تبليغاتي اسلام هراسي
فعاليتهاي شبكه كوچك ولي با نفوذ اسلامهراسي درآمريكا وبه ويژه دربيش از 23 ايالت اين كشور باعث پيدايش گروههاي جديد تك فكري اسلام هراسي از جمله "سازمان اقدام براي آمريكا وكنگره حقيقت ياب" به مديريت "بريگيته گابريل" (Brigitte Gabriel)، "توقف اسلامي كردن آمريكا" به رهبري "پم گيلر" (Pam Geller)، "مركز آزادي" توسط "ديويد هورو وتيس" (David Horowitz) و گروهها، سازمانها و انجمنهاي متعدد و هم فكرديگر ازجمله "انجمن خانواده آمريكا"، "انجمن عقاب" و.... در سراسرآمريكا گرديده است.
ترويج اطلاعات غلط و فعاليتهاي گمراهكننده اين گروهها و سازمانها از طريق بسياري از سايتهاي همفكرشان و از جمله سايت "آندرس بريويك" تروريست معروف نروژي كه خود در يك اقدام تروريستي هولناك باعث قتل بيش از 70 نفر گرديده و در دادگاه نيز به آن اعتراف كرده است در سطح وسيعي در كشورهاي غربي و به ويژه آمريكا پخش و توزيع ميگردد.
در اين ميان حمايتهاي مادي، معنوي، سياسي و همچنين تكرار اظهارات اسلامستيزانه و حملات برخي از سياستمداران و به ويژه سياستمداران جناح راست در آمريكا از جمله "پيتركينگ" (Peter King) نماينده جمهوريخواه نيويورك، "آلن وست" (Allen West) نماينده جمهوريخواه مينهسوتا، "نيوت گينگيريچ" و..... به اين سازمانها و گروهها و تفكرات غلط و آگاهيهاي گمراهكننده آنان اعتبار بخشيده است.
تاثير و عواقب اسلام هراسي در آمريكا
شبكه اسلام هراسي درآمريكا عليرغم كوچكي، از توان و قدرت مادي و پشتوانه سياسي بالايي برخوردار بوده و توانسته است مشكلات و عواقب ناگواري را در افكار عمومي در سطح آمريكا و جهان در ارتباط با مسلمانان و ويژه مسلمانان آمريكا بوجود آورد.
نظرسنجي مورخ سپتامبر 2010 (1389ش) واشنگتن پست و شبكه تلويزيوني ABC نشان ميدهد 49 درصد آمريكاييها نظر مساعدي نسبت به اسلام و مسلمانان ندارند. اين رقم در مقايسه با 39 درصد درنظرسنجي مشابه در اكتبر سال 2002 (1381ش) بيانگر رشد بسيار بالايي است.
در واقع عوارض ناگوار اسلام هراسي علاوه بر مورد هدف قرار دادن مسلمانان دو مسئله بسيارحائز اهميت و مهم ملي آمريكا از جمله يكپارچگي و توان دمكراسي و امنيت اين كشور را نيز مورد هدف قرار داده و به چالش كشيده است. در آمريكا براساس قانون اساسي اين كشور مذاهب آزاد هستند. ستيزهگري و مخالفتهايي از اين نوع و در اين سطح نسبت به اسلام و مسلمانان كه يكي از پرطرفدارترين و رو به رشدترين اديان رسمي جهاني است به ويژه وقتي از سوي برخي از رهبران و مقامات رسمي سياسي اين كشور نيز حمايت ميگردد، بيانگر نوعي نقض غرض واقعي در اصل قانون اساسي آمريكاست. در عين حال اين نوع عملكردها ايده و تفكر بنيانگذاران اين كشور و وعده وعيدهاي آنان در ارتباط با آزادي اديان را مستقيماً به چالش كشيده است.
در واقع يكي از بزرگترين ابزار تبليغاتي القاعده در جذب افراد، استفاده از همين مسئله و استدلال ادعاي در جنگ بودن غرب با اسلام است. اين استدلال هر روز بيش از پيش از سوي افرادي كه تمام هم و غم و تلاششان تخريب چهره اسلام و تروريست و خطرناك نشان دادن مسلمانان براي امنيت ايالات متحده ميباشد، تقويت ميگردد.
شعاع تاثيرات و عواقب ناگوار اسلام هراسي كه به عبارتي ريشههاي آن با سرمايه و حمايت سياسي صهيونيسم و وابستگان آنها در آمريكا با هم گره خورده است فقط به اين كشور و صرفاً يك بخش و يا قشر خاص ختم نميگردد. متفكران و مبلغان اين پديده ناگوار در واقع نه تنها اديان، بلكه انسانها را در مقابل يكديگر قرار داده و به عبارتي مبتكر و مروج برخورد تمدنها و انسانها با يكديگر به نفع يك گروه خاص گرديدهاند. در اين ميان مطالعه داستان تروريست نروژي "آندرس برويك" و تاثيرات منفي و عواقب ناگوار ناشي از ترويج تنفر و اسلام هراسي توسط افرادي همچون "رابرت اسپنسر"، "پاملا گيلر"، "بريگيته گابريل"، "ديويد هورويتس" و..... در سطح جهاني عبرتآموز است.
در 22 ژوئيه 2011 فردي از طريق كارگذاري بمب در يكي از ساختمانهاي دولتي اسلو باعث انفجار و كشته شدن 8 نفر گرديد. چند ساعت بعد از اين انفجار همين فرد با حضور در اردوگاه جوانان حزب كارگر نروژ در جزيره ياتوپا از طريق رگبار گلوله و مورد هدف قرار دادن جوانان اين اردوگاه باعث كشته شدن 68 نفر جوان ديگر گرديد. اين حادثه كه پس از جنگ جهاني دوم بزرگترين قتل عام و كشتار تاريخ نروژ ميباشد، شديداً باعث شوك عمومي و ايجاد شيوع حدس و گمانهزني در رابطه باعلل و كيست مسبب اين جنايت هولناك در سطح كشور نروژ گرديد.
در اين اثناء چند رسانه از رسانههاي جريانهاي اصلي آمريكا از جمله نيويورك تايمز، واشنگتن پست، آتلانتيك و.... ضمن اختصاص سرمقالهها و مقالههاي خود به حدس و گمان درمرتبط بودن القاعده و دادن انگيزههاي "جهادي" به اين اقدام هولناك، شروع به تقويت اين حدس و گمانها نمودند. اما صبح روز بعد كاملاً روشن شد كه اين اقدام هولناك غيرانساني و وحشتناك توسط يك مرد 32 ساله نروژي سفيدپوست، چشم آبي با موهاي بلوند به نام "آندرس برويك" (Andres Breivik) صورت گرفته است و جالب اينكه اين فرد نه فقط مسلمان نيست، بلكه به توصيف خودش يك مسيحي دو آتيشه و محافظهكار نيز ميباشد.
بنا به اظهار وكيل مدافع آندرس برويك، نامبرده نه فقط مسئوليت اين اقدام تروريستي هولناك را پذيرفته است بلكه آنرا "ضروري" نيز دانسته است.
آندرس برويك در تاريخ 26 جولاي 2011 (1390ش) در اظهاراتش در دادگاه، گفت: "درست است كه اين اقدام خشونتآميز بود ليكن براي نجات اروپا از ماركسيسم و اسلامگرايي امري لازم وضروري بود." نامبرده در مانيفست 1500 صفحهاي خود كه با دقت و وسواس خارقالعادهاي نيز نوشته شده است ضمن تشريح الهامبخش بودن اهداف خشونتآميز افراطياش، براي تشويق ديگران به انجام اقدامات مشابه، به تشريح جزئيات و متدهاي استفاده شده در اين حمله پرداخته است. برويك از اين عمليات وحشيانه و نفسگير كه تلفات سنگين جاني زيادي نيز به همراه داشت بعنوان "عهدي براي مبارزه" با استعمار مداوم اروپا توسط اسلام و اسلامگرايان ياد كرده است.
برويك در مانيفست خود كه شامل زيرنويس و پينوشتهاي بسيار نيز ميباشد ضمن اشاره و استناد به وبلاگنويسان و كارشناسان پروژه گمراه كردن مردم آمريكا نسبت به حقايق اسلام و مسلمانان، ازآنها بعنوان كارشناسان "جنگ اسلام برعليه غرب" ياد ميكند. اين شبكه كوچك و سازمانهاي افراطي كناري آن از نفوذ زيادي در شكلدهي مناظرات سياسي اسلامستيزانه در آمريكا و در سطح بينالمللي برخوردار ميباشند. نام اين شبكه و سازمانهاي جانبي آن در مجامعي كه بطور جدي در تخريب اسلام و مسلمانان نقش داشته و منادي اينگونه اهداف هستند بسيار مطرح است.
براي نمونه يكي از كساني كه آندرس برويك در نوشتهها و در سايتش به كرات از او و سايت و نوشتههاي اوكد آورده و از او تعريف و تمجيد ميكند "رابرت اسپنسر" (Robert Spenser) است.
رابرت اسپنسر يكي از سركردههاي ترويج اطلاعات و آگاهيهاي غلط و گمراهكننده بر عليه مسلمانان در سطح بسيار گسترده و جدي ميباشد. وب سايت او مملو از رد پاهاي تلاش او و همكاران و همفكرانش در جا انداختن اين ذهنيت كه اسلام يك دين راديكال و تندرو بوده و به دنبال واژگون و متلاشي نمودن فرهنگ غرب از درون است ميباشد. تلاشهاي اسپنسر و همكاران و همفكرانش كه با حمايت مالي صهيونيسم انجام ميگيرد، موجب تغيير نگاه مردم و سياستمداران آمريكايي نسبت به اسلام و تقويت اسلامهراسي بعنوان يك ذهنيت غالب در جامعه آمريكا گرديده است. در اين ميان متاسفانه سياستمداران آمريكا نيز به طرز طوطيوارانه ضمن استفاده از نوشتهها و عقايد اسپنسر در اكثر صحبتها و سخنرانيهايشان در دفاع از امنيت ملي اين كشور تكرار و بازگو ميكنند. اسپنسر در وب سايتش از ساير همكاران و همفكرانش در شبكه اسلامهراسي در آمريكا از جمله از "ديويد هورو وتيس" (David Horowitz) موسس وب سايت مركز آزادي و "پاملا گيلر" (Pamela Geller) موسس وبلاگ اطلس شروگر كه هردو از وبلاگ نويسان جناح راست و مروجان ترويج تنفر و صنعت اسلامهراسي در آمريكا ميباشند با لحني اغراقآميز نام برده و سخن گفته است.
"پاملا گيلر" و "رابرت اسپنسر" هر دو از مؤسسان سازمان به اصطلاح "جلوگيري از اسلامگرايي درآمريكا" ميباشند. هدف اصلي اين گروه جلوگيري از گسترش اسلام در آمريكا از طريق تشويق و تقويت فعاليتهاي ضد اسلامي تحت پوشش مبارزه با اسلام راديكال است. اين گروه شديداً به دنبال ايجاد ترس و وحشت عمومي نسبت به اسلام و مسلمانان و به اصطلاح خودشان به صدا در آوردن زنگ خطر و بيدارباش عمومي در رابطه با توطئه نابودي "ارزشهاي آمريكايي" توسط اسلام و مسلمانان ميباشند. استفاده و تكرار برويك از نوشتهها، و كدهاي مندرج در سايت اين افراد در كدها و اظهاراتش بيانگر اين واقعيت است كه او شديداً تحت تاثير صنعت نفرت و ايدئولوژي ضد اسلامي پاملاگيلر، رابرت اسپنسر و شمار ديگري از افرادي كه در بخشهاي آتي اين گزارش به آنها اشاره خواهد گرديد، بوده است.
درست است كه اين وبلاگها، بلاگنويسان و به اصطلاح كارشناسان مسئول اقدامات هولناك و حملات مرگبار آندرس برويك و سايرين نميباشند، ليكن نوشتهها، اظهارات و نقطهنظرات آنان در برداشت اين فرد مسلح نروژي و همفكران وي مبني بر دشمن قلمداد كردن اسلام و اينكه اسلام در جنگ با غرب است و لذا غرب نياز به دفاع او دارد، بيتاثير نبوده است.
"مارك سيجمن" (Marc Sageman) از افسران سابق سازمان سيا و مشاور تروريسم دولت امريكا در اظهارات منتقدانهاش از اسلام هراسي رايج در آمريكا ميگويد: همانطوريكه افراطگرايي مذهبي "زيرساختار و مولود القاعده است" نوشتهها، اطلاعات و آگاهيهاي غلط و گمراهكننده ضداسلامي اين به اصطلاح كارشناسان نيز "زيرساختار و مولد ظهور برويكها ميباشد". وي درادامه ميافزايد: "آنچه كاملا" واضح و مشخص است اين است كه اينگونه لفاظيهاي غيرمسئولانه بدون پيامد وهزينه نخواهد بود".
عليايحال اين فقط صاحبنظران و وبلاگ نويسان نيستند كه بصورت سربازان تفكر اسلامهراسي عمل ميكنند. همانطوري كه آندره برويك در مانيفست خود به آن اشاره ميكند، اطاقها و انديشكدههاي فكري (تينك تنك ها) از جمله مركز سياستهاي امنيتي، انجمن خاورميانه، پروژههاي تحقيقاتي تروريسم و.... نيز جزء اعضاي همين زيرساختها و سربازان ترويج و تشويق همين تفكر يعني اسلام هراسي در آمريكا ميباشند.
اين گروههاي اصلي به همراه افراد و سازمانهاي عميقاً درهم تنيده ديگر از جمله مبلغان تهديدات مبالغهآميز "خيزش شريعت"، "سلطه اسلام بر غرب" و آنهايي كه مدعي آموزشهاي خشونتآميز قرآن عليه غيرمسلمانان هستند، همه در بوجود آمدن صنعت اسلام هراسي و ايجاد تنفر و دشمني برعليه اسلام و مسلمانان شريك ميباشند.
البته شبكه تنفر در آمريكا يك پديده جديدي نيست. اما قدرت و توانايي و بهبود سازماندهي، هماهنگي و اشاعه ايدئولوژي اين شبكه به ويژه در10 سال گذشته بيش از پيش بوده است. علاوه براين توانايي، نفوذ و تاثيرگذاري آن بر سياستمداران نيز شديداً افزايش يافته است. و گواه اين مدعا اظهارات، نقطهنظرات و شعارهاي افراطي و عملكرد سياستمداران آمريكايي در صحبتهاي انتخاباتيشان ازسال 2012 (1391ش) به بعد ميباشد.
همانطوري كه قبلاً نيز اشاره شد يك گروه كوچك از بنيادهاي به اصطلاح خبره يهودي و اهداءكنندگان ثروتمند حامي تفكر و سياستهاي صهيونيستي در واقع نيروي حياتي و خون جاري در شريانهاي شبكه اسلامهراسي در آمريكا را تشكيل ميدهند. اين بنيادها و افراد با فراهم آوردن و تامين بودجههاي مالي براي اطاقها و انديشكدههاي فكري (تينك تنك ها) وابسته به جناح راست افراطي باعث افزايش و گسترش فعاليتهاي شبكههاي نفرت و ترس از اسلام و مسلمانان در آمريكا گرديدهاند. آنها با دقت و مهارتي خارقالعاده توانستهاند از طريق تزريق اين طرز تفكر در كتابها، نوشتارها، گزارشها، و مطالب مندرج در سايتها و وبلاگها زمينه و بستر را براي القاء و تثبيت نقطهنظرات ضداسلامي و تنفرآميز خود نسبت به مسلمانان در مباحث، گفتگوها و سخنرانيهايي كه در جمع سازمانهاي مردمي و در ميان گروههاي مذهبي، و به ويژه گروههاي وابسته به جناح راست و راست افراطي در آمريكا انجام ميدهند، جا بيندازند.
طبق تحقيقات و پژوهشهاي صورت گرفته هزينههاي هنگفت صنعت تنفر و اسلامهراسي در آمريكا از ميان 37 شركت وسازمان اصلي و 32 سازمان فرعي وابسته به هفت بنياد بزرگ تامين ميگردد.
1 - صندوق اهداء كنندگان سرمايه
Donors Capital Fundation
2 - بنياد ديچارد ملون اسكايف
Richard Melon Scaife Foundation
3 - بنياد ليندي وهري برادلي
Lynde and Harry Bradley Foundation
4 - بنياد نيوتن وراشل بكر
Newton and Rochelle Becker
5 - بنياد راسل بيرئي
Russel Berrie Foundation
6 - صندوق خيريه خانوادگي ويليام روزن والد
Anchorage Charitable Fund and William Rosenwald Family fund
7 - بنياد فيربروك Fairbrook Foundation
اين هفت بنياد يهودي ظاهراً خيرخواه بعنوان محوريترين منابع كمكهاي مالي به همراه 37 شركت اصلي و 32 شركت فرعي وابسته به خود، در مجموع بين سالهاي 2001 الي 2009 (88-1380ش) بيش از 42/6 ميليون دلار به اطاقها و انديشكدههاي فكري مروج اسلام هراسي در ايالات متحده آمريكا كمك مالي كردهاند.
در ماه جولاي 2011 (1390ش) "نيوت گينگيريج" رئيس سايق مجلس نمايندگان در سخنراني براي مخاطبان محافظه كار مؤسسه آمريكن اينترپرايز كه يكي از همين اطاقهاي فكري ميباشد هشدار داد كه بكارگيري شريعت اسلامي "يك تهديد مرگبار براي بقاء آزادي در ايالات متحده آمريكا و جهان است". گينگريج در ادامه ادعا كرد كه "شريعت در ذات خود داراي اصول و مجازاتهايي است كه در كل براي جهان غرب زننده و زشت است". اين در حالي است كه آموزههاي دين و شريعت اسلام، چيزي مگر در جهت اعتلاي جامعه و كمال انساني نميباشد. و همه تقريباً همان احكام و آموزههايي است كه مسيحيت و يهوديت به آن تاكيد داشته و آموزش ميدهد. در عين حال برخوردي كه نيوت گينگريچ و ساير محافظهكاران مروج جنجالآفريني در خصوص ديني كه بيش از 1400 سال قدمت دارد انجام ميدهند، چيزي جز يك برخورد شيطاني و كاملاً سياسي نيست. انگيزههاي مادي و ايدئولوژيكي سخنراني نيوت گينگيريج در موسسه آمريكن اينترپرايز دقيقاً تقليد ازنحوه بيان و اظهارات "آندرو مك كارتي" (Andrew Mc Carthy) تحليلگر محافظهكار و نويسندهاي است كه در گزارش خود از شريعت بعنوان "سرآمد همه تهديدهاي تماميتخواهانه در عصر حاضر" نام برده است. يك چنين شباهتي در اظهارات اين دو به هيچوجه يك امر تصادفي نيست چرا كه در واقع مشوق، مروج و منبع تامين و حمايت مالي انتشار گزارش اسلامهراسانه و ضد شريعت "مك كارتي" كه همانا مركز سياستهاي امنيتي "فرانك گافني" ميباشد، خود يكي از اطاقهاي فكري مروج اسلامهراسي است كه هزينههاي هنگفت اداره آن توسط همين هفت بنياد ظاهراً خيريه يهودي تامين ميگردد.
مركز سياستهاي امنيتي، يكي ديگر از منابع كليدي تغذيه آگاهيها و اطلاعات غلط و گزارشهاي گمراهكننده در مورد خطر اسلام و مسلمانان در آمريكا به سياستمداران جناح راست و راست افراطي و صاحبنظران و سازمانهاي به اصطلاح مردمي ميباشد.
بنيادها و اهداءكنندگان كمكهاي مالي به سازمانهاي وابسته به صنعت تنفر و اسلام هراسي در آمريكا با درك عميق از چگونگي تحت تاثيرگذاري بر روي سياستها و سياستمداران آمريكايي ضمن دامن زدن به ترويج و تشويق اطلاعات و آگاهيهاي غلط و گمراهكننده در مورد اسلام و نسبت دادن هر تهديد امنيتي به مسلمانان، تهديدات و مسايل امنيتي مذكور را بيش از پيش بزرگ جلوه داده تا با استفاده از اين حربه بتوانند روي سياستها و سياستمداران آمريكا تاثير منفي بگذارند.
در اين ميان كارشناسان يا به عبارت بهتر دلالان ترويج اطلاعات و آگاهيهاي غلط و گمراهكننده در مورد اسلام از جمله "فرانك گافني" و مركز وابسته به وي (مركز سياستهاي امنيتي) ضمن پيوستن به ساير سازمانهاي ضد اسلامي از جمله سازمانهاي "جلوگيري از اسلامي شدن آمريكا" و "جامعه آمريكايي براي موجوديت ملي" با ارائه مشورت و به سازمانهاي به اصطلاح مردمي وابسته به جناح راست افراطي از جمله سازمانهاي "براي آمريكا اقدام كنيد!"، "انجمن عقاب" وهمچنين گروههاي راست مذهبي مانند "ائتلاف ايمان وآزادي" و "انجمن خانواده آمريكايي" علاوه برگسترش پيام نفرت بر عليه اسلام، از طريق مشاركت در كنفرانسها، سخنرانيها و نگارش مقالات در وب سايتها وبلاگها و حضور در شوهاي راديويي و تلويزيوني به تخريب و ايجاد سوءظن نسبت به اسلام و مسلمانان به ويژه در جامعه آمريكا ميپردازند. آنها در عين حال علاوه بر ايجاد جو بدبيني و ترس و وحشت به بهانه حفظ امنيت، جلوگيري از اسلامي شدن آمريكا و تصويب شريعت در مجالس قانونگذار ايالتهاي آمريكا و ادعاهاي مشابه به چاپيدن و فريب مردم پرداخته و از اين طريق پولهاي كلاني به جيب زدهاند. بخشي از اين پولها ضمن ورود به صحنههاي سياسي، صرف آگهيهاي تبليغاتي سياسي و انتخاباتي سياستمداراني كه در خدمت بلندگوهاي جنجالآفريني بر عليه مسلمانان هستند، ميشوند.
اين تلاشها و فعاليتها يادآورنده و زندهكننده بخشهاي تيره و تار تاريخ آمريكا در ارتباط با اذيت و آزارها و تبعيضهاي صورت گرفته نسبت به اقليتهاي مذهبي، قومي و نژادي از كاتوليكها و مورمونها تا آمريكاييهاي ژاپنيتبار و ساير مهاجران اروپايي، يهودي و آمريكاييهاي آفريقاييتبار در اين كشور ميباشد.
داستان آمريكا، داستان مبارزه دائمي و پايانناپذير رسيدن به آرمانهاي عملي بنيانگذار آن ميباشد. متاسفانه در اين ميان به نظر ميرسد اسلام و مسلمانان آخرين قربانيان تبعيضات مذهبي و نژادپرستانه در اين مبارزه طولاني باشند.
متاسفانه با توجه به تلاشهاي بيوقفه گمراهكننده و دروغپردازيهاي فردي و سازماني اين گروه كوچك در مورد اسلام و مسلمانان در حال حاضر اسلام از جايگاه مناسبي از نگاه مردم آمريكا برخوردار نيست. براساس نظرسنجي سال 2010 (89ش) واشنگتن پست و شبكه خبر ABC فقط 37 درصد از مردم آمريكا داراي نظر مطلوب ميباشند. اين رقم كمترين درصد نظر مطلوب نسبت به مسلمانان از سال 2001 (80ش) به اين طرف ميباشد. طبق نظرسنجي صورت گرفته ديگري در همين سال توسط مجله تايمز 28 درصد از كساني كه در اين نظرسنجي شركت كردهاند مسلمانان را واجد شرايط احراز مقام در ديوانعالي قضاوت در آمريكا نميدانند. براساس همين نظرسنجي نزديك به يك سوم جمعيت آمريكا مخالف شركت پيروان اسلام بعنوان نامزد انتخابات رياست جمهوري در آمريكا ميباشند.
نكته حائز اهميت و در عين حال خطرناك در مورد اسلام هراسي و ترويج و تشويق نفرت و تنفر نسبت به جامعه مسلمانان در آمريكا كه بنا بر ادعاي مبتكران، متفكران و مروجان آن به منظور حفظ امنيت ملي آمريكا صورت ميپذيرد، اينست كه اولاً اين اقدامها مخالف و در تناقض با وعده و وعيدهاي داده شده در قانون اساسي اين كشور نسبت به اصول آزادي مذاهب است و ثانياً اينكه تلاش آمريكا براي مبارزه با تروريسم را شديداً به چالش كشيده و به آن لطمه زده است.
شگفتآور اينكه اين نحوه برخورد و ترويج ترس و وحشت و بياعتمادي نسبت به مسلمانان در حالي صورت ميپذيرد كه براساس اظهار مقامات رسمي امنيتي و سرويسهاي اطلاعاتي آمريكا 40 درصد ازتوطئههاي تروريستي القاعده از بعد از حادثه 11 سپتامبر از طريق همكاري و اطلاعرسانيهاي داوطلبانه مسلمانان آمريكايي به مقامات امنيتي و مجريان قانون در اين كشور خنثي گرديده است.
كاخ سفيد اخيراً به منظور جلوگيري از ترويج تنفر و مبارزه با خشونت و افراطگرايي نسبت به مسلمانان در ايالات متحده آمريكا، استراتژي ملي تحت عنوان "توانمندسازي شركاي محلي براي جلوگيري از افراطگراييهاي خشونتآميز" در اين كشور وضع و منتشر نموده است. يكي از نكات اساسي و كانوني اين استراتژي، تلاش در جهت مقابله با تبليغات صورت گرفته توسط القاعده مبني برجنگ ايالات متحده برعليه اسلام است. اين درحالي است كه تلاشهاي هماهنگ و اركستروار افراد و سازمانهايي فوقالاشاره نه تنها خنثيكننده و مغاير با اين استراتژي و تلاش است، بلكه ادعاي القاعده مبني بر دشمني و تنفر آمريكا از اسلام و مسلمانان آمريكا و سايرمسلمانان جهان را تقويت نيز بخشيده است.
ادامه دارد
* عوارض ناگوار اسلام هراسي علاوه بر مورد هدف قرار دادن مسلمانان دو مسئله بسيارحائز اهميت و مهم ملي آمريكا از جمله يكپارچگي و توان دمكراسي و امنيت اين كشور را نيز مورد هدف قرار داده و به چالش كشيده است
* شعاع تاثيرات و عواقب ناگوار اسلام هراسي كه به عبارتي ريشههاي آن با سرمايه و حمايت سياسي صهيونيسم و وابستگان آنها در آمريكا با هم گره خورده است فقط به اين كشور و صرفاً يك بخش و يا قشر خاص ختم نميگردد. متفكران و مبلغان اين پديده ناگوار در واقع نه تنها اديان، بلكه انسانها را در مقابل يكديگر قرار داده و به عبارتي مبتكر و مروج برخورد تمدنها و انسانها با يكديگر به نفع يك گروه خاص گرديده اند
* "پاملا گيلر" و "رابرت اسپنسر" هر دو از مؤسسان سازمان به اصطلاح "جلوگيري از اسلامگرايي درآمريكا" ميباشند. هدف اصلي اين گروه جلوگيري از گسترش اسلام در آمريكا از طريق تشويق و تقويت فعاليتهاي ضد اسلامي تحت پوشش مبارزه با اسلام راديكال است. اين گروه شديداً به دنبال ايجاد ترس و وحشت عمومي نسبت به اسلام و مسلمانان و به اصطلاح خودشان به صدا در آوردن زنگ خطر و بيدارباش عمومي در رابطه با توطئه نابودي "ارزشهاي آمريكايي" توسط اسلام و مسلمانان ميباشند
* طبق تحقيقات و پژوهشهاي صورت گرفته هزينههاي هنگفت صنعت تنفر و اسلامهراسي در آمريكا از ميان 37 شركت وسازمان اصلي و 32 سازمان فرعي وابسته به هفت بنياد بزرگ تامين ميگردد
* نكته حائز اهميت و در عين حال خطرناك در مورد اسلام هراسي و ترويج و تشويق نفرت و تنفر نسبت به جامعه مسلمانان در آمريكا كه بنا بر ادعاي مبتكران، متفكران و مروجان آن به منظور حفظ امنيت ملي آمريكا صورت ميپذيرد، اينست كه اولاً اين اقدامها مخالف و در تناقض با وعده و وعيدهاي داده شده در قانون اساسي اين كشور نسبت به اصول آزادي مذاهب است و ثانياً اينكه تلاش آمريكا براي مبارزه با تروريسم را شديداً به چالش كشيده و به آن لطمه زده است.
برگرفته از:
http://www.jomhourieslami.com/1393/13930826/13930826_09_jomhori_islami_siasi_0001.html