آشنايي با بحارالانوار
بِحارُ الانوار، مشهورترين، مهمترين و مفصلترين اثر علمي علامه محمد باقر مجلسي است كه مجموعهاي گسترده از احاديث اماميه است و گاه "دائرة المعارف بزرگ احاديث شيعه" لقب گرفته است. علّامه محمد باقر مجلسي به سال 1037 هجري چشم به جهان گشود. پدرش مولا محمد تقي مجلسي از شاگردان بزرگ شيخ بهايي و در علوم اسلامي از سرآمدان روزگار خود به شمار ميرفت. وي داراي تأليفات بسياري از جمله "احياء الاحاديث في شرح تهذيب الحديث" است. "مادرش دختر صدرالدين محمد عاشوري" است كه خود از پرورش يافتگان خاندان علم و فضيلت بود مجلسـي پـس از عمري پر بركت كه سراسر وقف خدمتگزاري به علـم و ديـن و دانـش و فرهنگ در جهان اسلام گرديد، در سـن 73 سالگـي و در آخـريـن روزهاي ماه مبـارك رمضان سـال 1111 هـ.ق در شهر دانـش پـرور اصفهان، چشـم از جهان فرو بست و به سراي باقـي شتافت. هر چند بعضي وفات او را در 27 ماه رمضان سال 1110 مينويسند قبر شريفش در جامع اصفهان كنار پدر بزرگوارش است نام كامل اثر با ارزش او "بحارالانوار الجامعه لدرراخبار ائمة الاطهار(ع)" است. عزم مؤلف بر نگاشتن اين كتاب از 1070ق، پس از نگارش كتاب فهرس مصنفات الاصحاب جزم شده است و اولين تاريخ ثبت شده در خود كتاب 1072ق است و سواد نامه آن در 1104 يا 1106ق به پايان رسيده است، هر چند پاك نويس كتاب تا پس از فوت مؤلف و توسط شاگردان او همچنان ادامه داشته است. شروع كار همزمان با كار 36 ساله او، كتابهاي مهم ديگر حديثي شيعه نيز نگاشته شده است: نخست الوافي از مولي محسن فيض كاشاني و ديگر وسائل الشيعه از محمد بن حسن حرعاملي. شروع كار تأليف بحار الانوار در زمان شاهسليمان اول صفوي (سال 1077- 1105ق) بود و اتمام كار به دوره سلطنت شاه سلطان حسين اول (سال 1105- 1135) بر ميگردد. اين در حالي است كه مجلسي در 1089ق از طرف شاه سليمان به شيخالاسلامي منصوب شد و پس از مرگ وي، شاه سلطان حسين نيز وي را در اين سمت ابقا كرد. ايجاد رويكرد اخباري پس از ورود محقق كركي در 916ق به ايران و ايجاد بستر تشكيل حكومتي شيعي، زمينهاي نيز براي رويكرد اخباري ايجاد شد كه زير بناي آن توسط ابنابي جمهور احسايي (زنده در 904ق) در رسالهاي با عنوان العمل باخبار اصحابنا به وجود آمده بود و توسط ميرزا احمد بن علي استرابادي (د 1208ق) و محمد امين استرابادي (د1036ق) ادامه يافت. اين فضا تا نگارش الفوائد الحائريه توسط محمدباقر بهبهاني در 1208ق در رد الفوائد المدنيه محمد امين استرابادي، همچنان جو چيره بر تفكر شيعي دوران خويش بوده است و اين حكايت از آن دارد كه شرايط حاكم بر حوزههاي ديني آن زمان نگارش احاديث را ميپسنديده، و فيض كاشاني و حرعاملي در همين فضا اقدام به تدوين مجموعههاي حديثي شيعه نمودهاند. مجلسي نيز كه خود گرايش هر چند معتدل اخباري داشت، به نگارش بحارالانوار پرداخت. چنانكه وي درجواب سؤالي كه از او درباره حكما، فلاسفه، مجتهدين و اخباريون و فقها و صوفيه شده است، استفاده عقل را براي فهم احاديث، آن هم به شيوه حكما جايز نميداند و خود را اخباري دور از افراط و تفريط در تقليد محض به عنوان درايت، يا اجتهاد آزاد بر اساس گرايشهاي عقلي معرفي ميكند. مؤلف در مقدمه كتاب، عنوان ميكند كه پس از آشنايي و تفحص در علوم ديگر به اين نتيجه رسيده كه راهي براي علم جز در كتاب الهي و اخبار ائمه طاهرين(ع) وجود ندارد و راههاي ديگر را هر چند بيبهره نميداند، اما دور افتاده از مسير معرفي ميكند. مؤلف در جاي ديگر اين اثر، گرايش اخباري خود را نشان ميدهد و حتي با مسائل و شبهات عقلي مطرح شده، به شيوه روايي برخورد ميكند و جايي به صراحت نظر اخباريان را بهترين نظر در بحث بيان كرده است و ترك مسألهاي غامض را به دليل عجز عقول بر احاطه به عمق آن، اولي ميداند. انگيزه شخصي تأليف اما آنچه مجلسي به عنوان انگيزه شخصي بيان ميكند، حفظ آثار گذشتگان و جلوگيري از نابودي آنهاست، متوني كه به واسطه غرض ورزي فاسدان، بيتوجهي جاهلان، استيلاي سلاطين گمراه و مخالف با اهل بيت(ع)، رواج علوم باطل و نيز كماعتنايي به احاديث، در حال از بين رفتن بوده، و جامعه آن روز براي هدايت و استفاده به آنها نيازي مبرم داشته است. روش كار مجلسي روش كار مجلسي هر چند به نظر ميرسد نوعي برداشت از كارهاي گذشته نيز باشد، اما ابتكارات شخصي نيز دارد. او ابتدا عناوين مجلدات كتاب خود را انتخاب ميكرد و سپس براي هر عنوان بابهايي ميگشود. در ذيل هر باب پيش از هر چيز آيات قرآني متناسب آن را فهرست ميكرد كه اين كار او بسيار به كار الوافي فيض كاشاني نزديك است. آنگاه براي هر آيه، تفسيري مناسب با استفاده از نظرات مفسران و توضيحات خود مينگاشت، اين كار را از جلد 5 به صورت جدي آغاز كرده، و در جزء 7 و 9 به مناسبت بحث توحيد و صفات الهي به اوج خود رسانده است. در مرحله بعدي، روايات متناسب با هر باب را در ذيل عنوان گنجانده، و سندهاي آن را نيز با رعايت اختصار نقل كرده است. هدف او از اين اختصار جلوگيري از پركردن و افزودن حجم ابواب يا مزين كردن كتاب است، اما آنها را به كلي حذف نكرده است تا تحليل سند ناممكن شود. آنگاه توضيحات و شرح خود را بر روايات نگاشته، و در اين قسمت از نظرات ديگر صاحب نظران نيز ياري گرفته، و به نقل و گاه نقد اقوال آنان پرداخته است. وي در انتخاب روايات، اساس كار را بر تناسب كل يا جزء روايت با عنوان باب قرار داده است و البته آنجا كه روايت را تقطيع كرده، وعده آوردن متن كامل آن را در جاي ديگر داده است. اين توضيحات او در 10 جلد آخر كتاب ديده نميشود. بهرهگيري از شاگردان و همكاران وي براي اجراي چنين كار عظيمي از همكاران و شاگردان بسياري كمك گرفته كه در برخي منابع شمار آنها را بالغ بر هزار نفر دانستهاند و كساني چون ميرزا عبدالله افندي، ميرمحمد صالح حسيني، ملا ذوالفقار، ملا محمد رضا، عبدالله بن نورالدين بحريني، نعمت اللهجزايري وآمنهخاتون خواهرش راجزوهمكاران وي شمردهاند. كار گروهي او كه از ابتكارات تأليف به حساب ميآيد، شباهتي نيز به كار نگارش دائرة المعارف فلسفي توسط گروه اخوان الصفا دارد. ابتكارات تأليف بحار الانوار ابتكارات تأليف بحار الانوار به همين اندازه محدود نميشود؛ نوعي تفسير موضوعي براي قرآن با بيش از 900 موضوع اصلي و 400 موضوع فرعي و سبك تبويب آن كه گونهاي از فهرست موضوعي براي احاديث شيعي است، نيز قابل توجه است. فهرستبندي و تبويب مجلسي از نقاط قوت و قابل تأمل در تأليف بحار الانوار است؛ وي در "فصل رابع" مقدمه كتابش، فهرست مجلدات 25 گانه خود را عنوان ميكند. اين فهرست از لحاظ رده بندي و محتواي عناوين معرف مناسبي براي كار اوست. خود مؤلف عناوين "العدل و المعاد"، "ضبط تواريخ انبياء و ائمه(ع)" و "السماء و العالم" را كه مشتمل بر احوال عناصر و مواليد و... است، از ابتكارات منحصر به فرد كتاب خود كه پيشينيان به آن نپرداختهاند، ميداند. عنوانهاي كتب 25گانه مؤلف عنوانهاي كتب 25گانه اينهاست: 1. كتابالعقلوالجهل. 2. كتابالتوحيد و الصفات و الاسماء الحسني. 3. كتاب العدل و المشية والارادة و القضاء و القدر. 4. كتاب الاحتجاجات و المناظرات. 5. كتاب في احوال الانبياء و قصصهم. 6. كتاب في احوال نبينا الاكرم (ص) و احوال جملة من آبائه. 7. كتاب في مشتركات احوال الائمه(ع). 8. كتاب فيالفتن بعد النبي(ص). 9. كتاب في احوال اميرالمؤمنين(ع) من ولادته الي شهادته. 10. كتاب في احوال سيدة النساء(ع) و الامامين الهمامين الحسن المجتبي(ع) و ابي عبدالله الحسين(ع). 11. كتاب في احوال الائمة الاربعه بعد الحسين(ع). 12. كتاب في احوال الائمة الاربعه قبل الحجه المنتظر(ع). 13. كتاب في احوال الحجة المنتظر(ع). 14. كتاب في السماء و العالم. 15. كتاب في الايمان و الكفر، كه در طرح اوليه مجلسي، اين كتاب شامل 10بخش در آداب نيز بوده است، اما در هنگام تأليف اين دو مبحث، جدا و به كتاب مستقل تبديل شده است كه برخي آن را جلد 16 و برخي كتاب مستقلي با عنوان "كتاب العشره" دانستهاند، بيآنكه در شمارش كتاب خللي وارد آيد. 16. كتاب الزي و التجمل في الاداب و السنن. 17. كتاب الروضه. 18. كتاب في الطهارة و الصلاة. 19. كتاب في فضائل القرآن والذكر. 20. كتاب في الزكاة و الصدقة و الخمس و الصوم. 21. كتاب في الحج و العمره، شامل جهاد، امر به معروف و نهي از منكر. 22. كتاب في المزار. 23. كتاب في العقود و الايقاعات. 24. كتاب في الاحكام الشرعيه. 25. كتاب في الاجازات. وجود موضوعات متنوع در بحار علاوه بر حجم قابل ملاحظه روايات، انتخاب موضوعات متنوع نيز، اهميت و ارزش بحار الانوار را بالا برده است، چنانكه ديده ميشود، مباحث اعتقادات، احكام، جهان غيب، اخلاق و آداب و حتي طبيعيات و علوم طبيعي، تاريخ و فرهنگ شيعه و ادبيات عاميانه آن و... از چشم او دور نمانده است. مؤلف همچنين در مباحث فقهي، به مسائلي كه مردم بدان احتياج مستمر داشتهاند و مورد پرسش بوده، حجم بيشتري اختصاص داده است كه همه اينها شناخت كافي او از مقتضيات عمومي جامعه را ميرساند. تنوع موضوعي از سويي و هدف اصلي مؤلف براي حفظ ميراث شيعه از سويي ديگر، او را واداشته تا از منابع بسيار و متنوعي استفاده كند كه به يقين از حيث آمار كمنظيرترين مجموعه حديثي تأليف شده است. بجز اين آمار، تنوع فراواني هم در موضوعات منابع ديده ميشود. هر چند منابع او بيش از همه جنبه حديثي و فقهي دارند، اما موضوعات تفسيري، تاريخي، كلامي و ادبي، لغت، سياست مدن، اخلاق و حتي علوم طبيعي، پزشكي، نجوم و رياضي، جغرافيا و... نيز در منابع او يافت ميشود. كوشش فراوان او براي جمع آوري منابع زبانزد شده است. بنا به روايتي براي به دست آوردن كتاب مدينة العلم ابنبابويه كه تصور ميشد در يمن وجود دارد، گروهي را با هداياي فراوان به سراغ حاكم آنجا ميفرستد تا كتاب را به دست آورد. منابع مورد استفاده مؤلف خود در آغاز كتاب ابتدا منابع شيعي خود، بيش از 387 اثر از 25 نويسنده را معرفي ميكند و سپس به سراغ منابع اهل سنت ميرود كه براي حجت آوردن يا رد كردن يا نقد كردن يا تتميم فايده و تأييد روايات شيعي مورد استفاده قرار داده، و شمار آنها به 85 منبع بالغ شده است و سپس براي تصحيح الفاظ يا تعيين معاني به سراغ كتب لغت يا شروح اخبار عامه ميرود و 20 كتاب لغوي و 13 كتاب شرح را برميشمارد، هر چند اين تنها منابع وي نيست و او به صراحت منابعي را نيز در حين كار معرفي ميكند، به گونهاي كه مجموعه كتب مورد استفاده او به حدود 630 ميرسد. در فصل دوم مقدمهاش به بيان وثوق و اختلاف نسخ منابع ميپردازد و به صراحت بيان ميكند كه آنچه را به نظر خودش وثاقت داشته، و از لحاظ متن و سند بياشكال بوده، در كتابش آورده است. شاگردان او نيز اين نظر را تأييد ميكنند. چنين نظري با ديدگاه رايج كه هدف مجلسي را صرفاً گردآوردن مجموعهاي حديثي بدون اعتبار صحت اسناد و متن ميداند، در تضاد است. گفتني است كه مؤلف در مواردي نيز برخي احاديث را به عنوان حديث ضعيف يا غيرقابل اعتماد معرفي ميكند. جالب توجه اينجاست كه درباره روايات غريب كه پذيرش صحت متن آنها در مرحله اول دشوار به نظر ميرسد، به توجيه و تأويل پرداخته است، در حالي كه اگر صدور آن را نميپذيرفت، طبعاً نقلشان نميكرد. البته هيچ يك از اين موشكافيها، نقش كار او در جلوگيري از تحريف و برساختن احاديث جديد را در حوزه روايي شيعه انكار نميكند. نقدهاي فراواني - علاوه بر تأييدات بيشماري كه بر كار اوست - پيرامون كتاب او را گرفته است و اين نظرات يا به ضعف احاديث، يا به كم فايده و پراشتباه بودن توضيحات او بر ميگردد. كاستي ها يكي از مهمترين هدفهاي علامه مجلسي جمع آوري روايات براي جلوگيري از نابودي آنها بود، تا بدين وسيله ميراث روايي شيعه را به نسلهاي بعدي منتقل سازد. طبيعي است كه كاري به اين بزرگي و با اين گستردگي نقاط ضعفي هم داشته باشد. اين اثر نيز از آن جا كه كار بشري است مانند ديگر افعال انسان مصون از خطا و اشتباه نيست. البته عالمان و بزرگان ديني ما هرگز اين ادعا را نداشتند كه كارهاي آنها بيعيب و نقص است! در عين حال، برخي از عالمان وجود روايات ضعيف و غير معتبر، و ناكافي و اشتباه بودن برخي از توضيحات علامه مجلسي را ضعف اين مجموعه ميدانند و معتقدند كه بسياري از بيانات، توضيحات و تفسيرهايي كه علامه مجلسي براي احاديث نقل كرده، شتابزده نوشته شده است و اين امر موجب كاهش فايده و وقوع اشتباه در اين مطالب شده است. تكرار در نقل روايات نيز ميتواند يكي از ضعفهاي ديگر مجموعه بحار باشد. البته با ملاحظه عبارات علامه ميتوان فهميد كه وي به خوبي متوجه تكرار روايات بوده است، ولي عوامل مختلفي چون اختلافات موجود در سند و متن روايات و ارتباط يك حديث با دو يا چند بحث مختلف موجب تكرار در نقل احاديث شده است. گفتني است كه تكرار لازمه مجموعههايي است كه به تبويب موضوعي روايات پرداختهاند. علامه مجلسي در صدد تبويب و دستهبندي موضوعي روايات موجود بود و از آن جا كه برخي روايات، موضوعات مختلفي را شامل ميشوند، مؤلف ناچار است به منظور فرار از تكرار چنين رواياتي، يا آنها را تقطيع نموده و هر بخش را ذيل عناوين مناسب ذكر كند و يا روايت را به صورت كامل در ذيل هر عنوان تكرار نمايد؛ امري كه به حجيمتر شدن كتاب و ملالت خواننده منجر خواهد شد. علامه مجلسي به خوبي ميدانست كه اگر روايت را تقطيع كند، چه بسا صدر روايت داراي قرينهاي براي ذيل آن يا بالعكس باشد، در نتيجه با تقطيع، چنين قرائني از دست خواهد رفت. از اين رو، علامه در بسياري از موارد همه روايت را در يك باب نقل كرده و در باب ديگر تنها همان قسمتي را آورده كه مربوط به آن باب است، و با تذكر اين نكته كه همه حديث در فلان باب نقل شده است، مشكل از بين رفتن قرائن را برطرف ساخته است. * علامه مجلسي پس از آشنايي و تفحص در علوم ديگر به اين نتيجه رسيد كه راهي براي علم جز در كتاب الهي و اخبار ائمه طاهرين(ع) وجود ندارد * يكي از مهمترين هدفهاي علامه مجلسي جمع آوري روايات براي جلوگيري از نابودي آنها بود، تا بدين وسيله ميراث روايي شيعه را به نسلهاي بعدي منتقل سازد * طبيعي است كه كاري به اين بزرگي و با اين گستردگي نقاط ضعفي هم داشته باشد