بهرهای از کلام شهید مظلوم آیتالله بهشتی: انسان خودساخته و مطلوب از نظر قرآن
و توای روحانی وای عالم دینی، یا توای نویسنده و گوینده غیر معمم!با گفتهها و نوشتههایت یک مشت موجود قالبی، یک مشت انسان نمائی که به کارخانه بزرگ اجتماع سفارش دادهاند تا با فلان مدل به دنیا بیاید، با فلان مدل بیندیشد، با فلان مدل زندگی کند و با فلان مدل بمیرد تحویل آینده نده، آینده بشریت به انسان نیاز دارد، انسان برخوردار از شخصیت انسانی، انسانی که خود را بسازد و محیط خود را دوست ندارم دیگر معلم، خود را باغبان بنامد، دوست ندارم دیگر معلم و مربی، خود را چوپان تلقی کند. این کلمات مبتذل شایسته شان معلم نیست. نه شایسته شان او و نه شایسته شان آنان که مسئول تعلیم وتربیت آنهاست. معلم و مربی حداکثر کمک کار یک انسان است که درحال خود ساختن است. ای معلم،ای مربی،ای عالم دینی،ای روحانی،ای مدیر مدرسه،ای مدیر موسسه،ای مدیر جامعه! مبادا برای پوشاندن نقائص خویشتن به اعمال خشونت و دیکتاتوری متوسل شوی و از آزادی طبیعی دیگران جلوگیری نمائی. گاهی معلم سرکلاس مطلبی را خوب نمیداند یا اگر میداند، خوب نمیتواند بیان کند و بفهماند، آن وقت یکی از بچهها، قیافهاش یک خرده تو هم است، سرش پائین است خوب گوش نمیدهد. یا شلوغ میکند، آن وقت معلم متوسل به پرخاش و خشونت میشود، برای چی؟ در حقیقت برای آن که کمبود خودش را بپوشاند. مدیران جامعه و رهبران امتها هم همینطور، همه و همه، مدیران موسسات هم همینطور، ناتوانیهای خویشتن در ساختن و راه بردن انسانهای دیگر را با خشونت میپوشانند. ای معلم! گوش کن به نوای قرآن: "و عباد الرحمن الذین یمشون علیالارض هوناو اذا خاطبهم الجاهلون قالوا سلاما و الذین یبیتون لربهم سجدا و قیاما، والذین یقولون ربناهب لنا من ازواجنا و ذریاتنا قره اعین و اجعلنا للمتقین اماما" معلم، مربی، مدیر، رئیس، مدیران جامعه و رهبران جامعه اینها باید بدانند بزرگترین علت موفقیت انسانی که میخواهد کمک کار انسانهای دیگر در خودسازی باشد اینست که خود این انسان، الگوئی باشد برخوردار از کمالاتی که دوست دارد دیگران بدست آورند. این آراستگی به کمالات علمی و کمالات عملی معلم و مربی و متانت، وقار، محبت، خودجوشی، معلومات، حسن برخورد، لیاقت اوست که باید کلاس را اداره کند، نه خشونت او. شما در کلاس معلمهای این جوری هیچ وقت سر و صدا و شلوغی دیدهاید؟ کسانی هستند که 30 سال معلمی کردهاند و حتی یک بار هم نیازمند به خشونت نشدهاند. یا اگر هم در مواردی نیاز به خشونت پیدا کردهاند آنقدر کم بوده که باید در دفتر خاطراتشان یادداشت کنند مبادا فراموش شود. وقتی معلم جاذبه دارد، جاذبهای ناشی از این نوع صفات وکمالات او، نوبت به خشونت نمیرسد. بندگان خدای رحمان مهرورزند، دعایشان به درگاه خداوندشان اینست: خدایا! همسران و فرزندان ما را مایه روشنائی چشممان قرار ده ما را سرمشق انسانهای خدائی و خداترس و خداشناس که فرمانهای خدا و حدود خدا را رعایت میکنند قرار ده. "واجعلنا للمتقین اماما" خانم معلم! آقای معلم! میتوانی امام متقین باشی در کلام خویشتن؟ در مدرسه خویشتن؟ عالم دینی! نویسنده! گوینده! میتوانی امام مردم باشی در جامعه خویشتن؟ تنها از این راهست که جامعه اسلامی میشود، جامعه اعطای شخصیتها، کیش اسلام میشود کیش شخصیت انسانی. چون آئین اسلام آئین آزادی است. بازگوش بدهید به این آیات قرآن که آخر کلام من است: "انا انزلنا علیک الکتاب للناس بالحق فمن اهتدی فلنفسه و من ضل فانما یضل علیها و ما انت علیهم بوکیل"(آیه 41 سوره زمر). قل یا ایهاالناس قد جائکم الحق من ربکم فمن اهتدی فانما یهتدی لنفسه و من ضل فانما یضل علیها و ما انا علیکم بوکیل (آیه 108 از سوره یونس). "قد جائکم بصائر من ربکم فمن ابصر فلنفسه و من عمی فعلیها و ما انا علیکم بحفیظ، و کذلک نصرف الایات و لیقولوا درست ولنبینه لقوم یعلمون، اتبع ما اوحی الیک من ربک لااله الا هو و اعرض عن المشرکین، ولو شاءالله ما اشرکوا و ماجعلناک علیهم حفیظا و ما انت علیهم بوکیل"(آیههای 104 تا 107 از سوره انعام). "و اذا راوک ان یتخذونک الاهزوا اهذا الذی بعثالله رسولا، ان کاد لیضلنا عن آلهتنا لولا ان صبرنا علیها وسوف یعلمون حین یرون العذاب من اضل سبیلا، ارایت من اتخذ الهه هواه افانت تکون علیه وکیلا"(آیه 41 تا 43 ازسوره فرقان). و سرانجام: "ولو شاء ربک لامن من فی الارض کلهم جمیعا افانت تکره الناس حتی یکونوا مومنین" (آیه 99 از سوره یونس). و این هم آیهای که در همین زمینه در مدینه آمده: "لااکراه فیالدین قدتبین الرشد من الغی، فمن یکفربالطاغوت و یومن بالله فقداستمسک بالعروه الوثقی لاانفصام لها والله سمیع علیم"(آیه 256 از سوره بقره) آقا! خانم! خدا به پیغمبرش میگوید تو حق نداری انسانها را واداری به ایمان، تو باید راه ایمان را به انسانها نشان بدهی، زمینههای محیطی ایمان پیداکردن و آزادانه به راه ایمان گام نهادن را فراهم کنی، البته در فراهم کردن زمینهها باید قدرت بکار برود، اما قدرت باید فقط در این حد بکار برود که زمینههای منفی از بین برود و زمینه مساعد برای انتخاب احسن باشد. بصائر و نشانهها از جانب خدا آمده تا انسان خود انتخاب کند و خویشتن را بسازد یعنی چه؟ یعنی حتی پیغمبر و امام و قرآن برای خودساختن انسانها کمکی بیش نیستند و نباید باشند، نه فقط نیستند، نباید باشند، آنجا که پیغمبر از روی شوق میخواهد بیش از این حد برای به راه آوردن انسانها اقدامی کند، قرآن به او فرمان ایست میدهد "طه، ما انزلنا علیک القرآن لتشقی الا تذکره لمن یخشی" حال بنگرید آیا اسلام کیش شخصیت انسانی هست؟ آیا هیچ متن مذهبی و حتی غیرمذهبی را در دنیا سراغ دارید که این مقدار به رهبر آن مسلک و مکتب و مذهب روی آزاد گذاشتن انسانها برای خودسازی سخن گوید؟ و به شخصیت انسانی انسان احترام گذارد؟ اینک توای معلم مدارسی که با شعار پرارج اسلام به سوی جامعه آمده و در جامعه جا پیدا کرده، امیدوارم خدایت توفیق دهد در شیوه تعلیم و تربیتت در این مدارس نمونهای از این اصل عالی اسلامی باشی که با این همه صراحت و تاکید در کتاب آسمانیش و با روشنگریها و تقسیرها و توضیحات فراوان در سنت پیغمبر و ائمه اطهارش سلامالله علیهم اجمعین برایت بیان شده است. (منبع: جاودانه تاریخ، ج4، انتشارات روزنامه جمهوری اسلامی، ص 160ـ156) * معلم، مربی، مدیر، رئیس، مدیران جامعه و رهبران جامعه باید بدانند بزرگترین علت موفقیت انسانی که میخواهد کمک کار انسانهای دیگر در خودسازی باشد، این است که خود این انسان، الگویی باشد برخوردار از کمالاتی که دوست دارد دیگران به دست آورند *ای معلم،ای مربی،ای عالم دینی،ای روحانی،ای مدیر مدرسه،ای مدیر موسسه،ای مدیر جامعه! مبادا برای پوشاندن نقائص خویشتن به اعمال خشونت و دیکتاتوری متوسل شوی و از آزادی طبیعی دیگران جلوگیری نمائی * خدا به پیغمبرش میگوید تو حق نداری انسانها را واداری به ایمان، تو باید راه ایمان را به انسانها نشان بدهی، زمینههای محیطی ایمان پیداکردن و آزادانه به راه ایمان گام نهادن را فراهم کنی، البته در فراهم کردن زمینهها باید قدرت بکار برود، اما قدرت باید فقط در این حد بکار برود که زمینههای منفی از بین برود و زمینه مساعد